بادی همه را برد
باد آدمایی داره باشور و حال مثال زدنی ٬ پر کار ٬جدی ومهربان.
این شعر که یه جورایی زبان حال خالدابادیهاست رو تقدیم می کنم به همه بادی های عزیزو توصیه می کنم خالدابادیهای گرامی بیت آخرش رو هر شب قبل از خواب سه بار با صدای بلندبخونن و شب بخیر !
افسوس ! متاعی که به درد همه می خورد بادی همه را برد
هیهات که اوضاع جهان سخت به هم خورد بادی همه را برد
از کاسب و قصـــاب و نماینده ی مجلس تا رعیت مفلس
معمار و پزشک و عسس و قاضی و سرگرد بادی همه را برد
ماست فمی و لپه و انگــــــــور ده آبــــــــاد آب خالــــد آباد
اسب و الگانس و شتر و خـــــــاور و کنکورد بادی همه را برد
دانشکـــــده و مکتـــب و آموزش عـــــــــالی یاگــــاجه ونالی
هر پول به هـــــر جــــا کند هرشخص برآورد بادی همه را برد
هر جــــــــایزه ای داد اگر بانک تجــــــــــارت یا ملــی و ملت
جیپ و جی ال ایکس و اپل و ال ۹۰ و فورد بادی همه را برد
برق و کافی نت ٬ تلفن و نان بربری و گــــاز هم اردک و هم غاز
دیش و مودم و پشمک و اینتر نت و کیبـورد بادی همه را برد
لیــــــز و کتک و غصه و شیرینی وسرمـــــا تاجی جی ماما
القصه در این بادیه هر آنچـــــــــه توان خورد! بادی همه را برد
تنها نه من روده ای و خلــــق حـــــــــــصارو قلنو قی بیچارو
گوینــد بلـــوچ و عـــرب وترکمـــــن و کــــــرد بادی همه را برد
بیهوده مخــور غصـــه تو ای شولی گمــــراه زیرا که در این راه
هر رنج که ظاهر شد اگـر جیچ و اگر گْــــــرد بادی همه را برد