بیوگرافی مجتبی شریف
درشب یلدای برفی آذرماه سال 1366 دریکی ازمحله های پرجمعیت نطنز بدنیا آمد
فرزندآخرخانواده ای فرهنگی،پدرش ازمعلمین سرشناس مقطع دبستان بود مادرش خانه دار است ویک برادرویک خواهرنیزدارد
سالهای اول جوانی را درهمان شهرزندگی کردوسپس به تهران مهاجرت کرد
ازنظرش شایداگرمحله کودکیهایش راازگذشته او سوا کنی اندک خاطره قشنگی برایش می ماند ..
از زبان خودش در وبلاگ شخصی اش ودیگرسایتها:
علاقمندشدنش به موسیقی را مدیون هنر تعزیه که در زادگاهش جایگاه بالایی داردمیداند.انرژی عجیبی ازمنظره غروب کویروهمچنین ازدیدن ساباتهای محله های قدیمی میگیرد. کلاس اول راهنمایی راپشت سرمیگذاشت که بادیدن1متن درمجله ای قدیمی درزیرزمین خانه شان برای اولین بار جرقه نویسندگی در سرش زده شد،نیمی از متن رابرداشت آنرا ضعیف ادامه داد و در زنگ انشا خواند.این اولین وآخرین سرقت ادبی او در زندگی هنری اش بود،تشویق همکلاسیهایش او را آنچنان امیدوار کرد که هر روز نوشتن را تمرین کرد تا به شب شعر 'یادمان' راه یافت و تک و تنها راه پرپیچ و خم شعر را طی کرد.شعررابه دریای مواجی تشبیه میکند که اگر تشویقهای اغراق آمیز گلبیدی نبود شاید کلک چوبی حقیرانه اش هیچگاه به ساحل نمیرسید .عاشق و مبهوت سهراب سپهری است و ساعتها بدون وقفه میتواند ازسهراب وآثارش صحبت کند.به عقیده او نخبه در هنر جهان زیاد داریم ولی سهراب از همه بهتر است و او رابه (چشم خدا) تشبیه میکند!
بزرگترین آرزویش سفر درزمان است وهمچنین اجرای کنسرت در سالنهای بزرگ دنیا واینکه بادرآمد کنسرتهایش فقرا را به هرنحوی خوشحال کند.
ماشین موردعلاقه اش بوگاتی است.غذای موردعلاقه عدس پلو یا شامی.رنگ نارنجی راازمیان رنگهامیپسندد وازبوی طالبی وپوستش آرامش زیادی میگیرد.عطر مونت بلانس را دوست دارد و ازپوشیدن لباس رسمی فراری است.کلکسیونی ازکلاه نقابدار دارد.رشته دانشگاهی مجتبی حسابداری است.او به شادمهر علاقه زیادی دارد و او را دانشمند خطاب میکند.اصلاسیاسی نیست.فوتبال خوب بازی میکند ودر18سالگی مورد تاییدجوانان استقلال تهران قرارگرفت اما بعداز چند جلسه تمرین ازهمراهی این باشگاه منصرف شد.
دراوایل دهه 80بدلیل حسادت وغفلت مسوولین اداره ارشاد ومولف کتاب ناموران نطنز اسمی از او دراین کتاب برده نشد وافرادی که تاآنزمان بارها ازشهرهای اطراف تا نطنز می آمدند تا نو سرایی هایش را بشنوند ویا ازاو دعوت میکرده اند درمحافل ادبیشان باشد،نامشان دراین کتاب آورده شده اما اثری از نام خودمجتبی نیست!
مجتبی دردوره دبیرستان رتبه اول پرسش مهر را کسب کرد وپس ازآن تا3سال همیشه جزو نفرات اول تا سوم مسابقات ادبی استان اصفهان بود تااینکه درسال82رتبه اول شعرکشور را کسب نمودوبه نوشته مولف کتاب تذکره شاعران پس ازمقام کشوری اش درهیچ فراخوان ادبی شرکت نکرد!
درسال82به موسیقی روی آورد وبه سختی ترانه محاوره ای را از زبان سخت وکلاسیک شعرتفکیک کرد ونواختن گیتار و ویلن رابعنوان ساز تخصصی فراگرفت.
گیتار اولش را نسیه خرید وتا الآن درآمدی ازآموزش ساز وترانه بدست نیاورده وهرگز خود را درحد استادنمیداند.اولین بارطعم شهرت بااستفاده از صدایش را درسال 84 باساختن وخواندن نوحه ای درحسینیه مرکزی زادگاهش چشید.میگوید کمتر خانه ای بودکه درآن ازنوحه''عموعباس'' حرف به میان نیامده باشد.درسال 85 به خواست مردم ودوستانش یک باردیگرآن نوحه را در آن خیمه خواندو دیگرهیچکس صدایش را درهیچ جمعی نشنید.
مجتبی شریف درسال90باانتشار3تک آهنگ که ازبین آنها *سوت مورد محبوبیت بیشماری درسرار ایران قرار گرفت و وارد عرصه حرفه ای موسیقی شد
در همان ورودش روابط کاری اش با دکترمحمداصفهانی وافشین آذری ومرتضی پاشایی وعلیرضا روزگار و...برای ترانه سرایی وآهنگسازی در آلبومهای دیگران آغازشد وآلبوم اولش را با نام*دست رد باتنظیم افشین آذری منتشر کرد وترانه ملودی های بسیاری رابه خواننده های صاحبنام سپرد.آلبوم دومش*دلخوشی را در93پخش کردکه از دل آلبوم آهنگ لفظ قلم وستاره سهیل موردتوجه زیادی قرارگرفت
درنوروز 94 باانتشار (تحفه نطنز) قدمی بزرگ برای محبوبیت میان مردم کشورش برداشت.مجتبی قراراست پروژه تولید تحفه2 رادرتابستان 95 به انتشار برساندوهم اکنون درحال تولید آلبوم سومش میباشد
او به تمام دعوتهای اجرای غیرزنده صحنه ای جواب منفی داد تااینکه اولین پلی بک را در ابیانه با حس وحالی متفاوت اجراکرد.کنسرت عیدفطر94 او توسط مسوولین به بهانه حاشیه ساز بودن قلعه کوهاب نطنز لغوشد و او ظرفیت دیگرسالنهای آن شهرستان راکافی نمیدانست.مجتبی گفته من باسختی زیادی این راه راادامه داده ام وخاطرات تلخم درموزیک خیلی زیادتر ازخاطرات خوبم است اماهرگز کاری که بدون نوآوری باشدنساخته ونخوانده ام واگرچه تعداد طرفدارهایم کم است،بهترین هوادارهای دنیا رادارم.
اگرزمان مرگم رابدانم؛چندسال آخررا در ابیانه زندگی میکنم وپایم را ازآنجا بیرون نخواهم گذاشت.