غزلی دیگر از سروده های حسن سعیدی خادم خالدی
يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴ ب.ظ
این غزل در تاریخ 31/4/1377 و در زمان دانشجویی آقای حسن سعیدی خادم خالدی ، در گوهر دشت کرج سروده شده و در روزنامه ی رایزن جوان کرج منتشر شده است .
چشمم نشسته در خون ای ماهرو کجایی
صیدی اسیر بندم ، به دیدنم نیایی ؟
از خون شراب سازم گر عزم مِی نمایی
جانم فدات سازم در خانه ام گر آیی
چشمم به در سیه شد ، شاید ز در درآیی
حالی ز ما بپرسی ، مهری به ما نمایی
عمری در انتظارت ، سر کرده ام که شاید
با تو به سر نمایم ، ایام بینوایی
خوار و زبون ز عشقت ، گردیده ام ، خدا را
بس کن دگر لجاجت ، دشمن به ما چرایی
از بس به خواب دیدم ، بنموده ام فراموش
چهری به غیر چهر ، آن چهره ی خدایی
حال از خدا نخواهم جز یک نیاز آن هم
روزی به یاد آری ، ایام آشنایی
کرده «حسن» بهانه روی مثال ماهت
گر نیمه شب بیامد بر خانه ات گدایی
حسن سعیدی خادم خالدی
- ۹۸/۰۵/۱۳